دیوان شمس

مولانا جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 3704/ 418
نمايش فراداده

غزليات

  • من پرى زاده ام و خواب ندانم كه كجا است چون دماغ است و سر استت مكن استيزه بخسب خرج بي دخل خدايى است ز دنيا مطلب خرج بي دخل خدايى است ز دنيا مطلب
  • چونك شب گشت نخسپند كه شب نوبت ما است دخل و خرج است چنين شيوه و تدبير سزا است هر كه را هست زهى بخت ندانم كه كه را است هر كه را هست زهى بخت ندانم كه كه را است