دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 665
نمايش فراداده
غزليات
-
دلى دارم كه گرد غم نگردد
دلى دارم كه خوى عشق دارد
خطى بستانم از مير سعادت
چو خاص و عام آب خضر نوشند
اگر فاسق بود زاهد كنندش
چو يابد نردبان بر چرخ شادى
چو خرمشاه عشق از دل برون جست
ز سايه طره هاى درهم او بكن توبه ز گفتار ار چه توبه
بكن توبه ز گفتار ار چه توبه
-
ميى دارم كه هرگز كم نگردد
كه جز با عاشقان همدم نگردد
كه ديگر غم در اين عالم نگردد
دگر كس سخره ماتم نگردد
وگر زاهد بود بلعم نگردد
ز غم چون چرخ پشتش خم نگردد
كه باشد كه خوش و خرم نگردد
ز هر همسايه اى درهم نگردد از آن توبه شكن محكم نگردد
از آن توبه شكن محكم نگردد