دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 687
نمايش فراداده
غزليات
-
اى مطرب جان چو دف به دست آمد
چون چهره نمود آن بت زيبا
ذرات جهان به عشق آن خورشيد
غمگين ز چيى مگر تو را غولى
زان غول ببر بگير سغراقى
اين پرده بزن كه مشترى از چرخ
در حلقه اين شكستگان گرديد
اين عشرت و عيش چون نماز آمد خامش كن و در خمش تماشا كن
خامش كن و در خمش تماشا كن
-
اين پرده بزن كه يار مست آمد
ماه از سوى چرخ بت پرست آمد
رقصان ز عدم به سوى هست آمد
از راه ببرد و همنشست آمد
كان بر كف عشق از الست آمد
از بهر شكستگان به پست آمد
كان دولت و بخت در شكست آمد
وين دردى درد آبدست آمد بلبل از گفت پاى بست آمد
بلبل از گفت پاى بست آمد