دیوان شمس
مولانا جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 3704/ 696
نمايش فراداده
غزليات
-
اين قافله بار ما ندارد
هر چند درخت هاى سبزند
جان تو چو گلشنست ليكن
بحريست دل تو در حقايق
هر چند كه كوه برقرارست
جانى كه به هر صبوح مستست
آن مطرب آسمان كه زهره ست
از شير خداى پرس ما را منماى تو نقد شمس تبريز
منماى تو نقد شمس تبريز
-
از آتش يار ما ندارد
بويى ز بهار ما ندارد
دلخسته به خار ما ندارد
كو جوش كنار ما ندارد
والله كه قرار ما ندارد
بويى ز خمار ما ندارد
هم طاقت كار ما ندارد
هر شير قفار ما ندارد آن را كه عيار ما ندارد
آن را كه عيار ما ندارد