ستاره (مجموعه شعر)

حسین پناهی

نسخه متنی -صفحه : 26/ 4
نمايش فراداده

بقا

ده دقيقه سکوت به احترام دوستان و نياکانم

غژ و غژ گهواره هاي کهنه و جرينگ جرينگ زنگوله ها

دوست خوب من

وقتي مادري بميرد قسمتي از فرزندانش را با خود زير گل خواهد برد

ما بايد مادرانمان را دوست بداريم

وقتي اخم مي کنند و بي دليل وسايل خانه را به هم مي ريزند

ما بايد بدويم دستشان را بگيريم

تا مبادا که خداي نکرده تب کرده باشند

مابايد پدرانمان را دوست بداريم

برايشان دمپايي مرغوب بخريم

و وقتي ديديم به نقطه اي خيره مانده اند برايشان يک استکان چاي بريزيم

پدران ، پدران ، پدرانمان را

ما بايد دوست بداريم