سیاست نامه امام علی(علیه السلام)

محمد محمدی ری شهری، سید محمدکاظم طباطبایی، سید محمود طباطبایی نژاد، محمدعلی مهدوی راد؛ ترجمه: مهدی مهریزی

نسخه متنی -صفحه : 170/ 6
نمايش فراداده

درآمد

امام على عليه السلام در هيجدهم ذى حجه ى سال سى و پنجم هجرى، زمام امور مسلمانان را به دست گرفت و در 21 رمضان سال چهلم هجرى در محراب عبادت،شهد شهادت نوشيد. بنابراين، روزگار زمامدارى آن بزرگوار، چهار سال و نُه ماه و سه روز بوده است. مباحث مرتبط با اين دوران از زندگى آن حضرت، از اين قرار است:

1. چگونگى به قدرت رسيدن امام عليه السلام، ابعاد اصلاحات علوى و مبانى آن؛

2. مقاومت هاىِ گونه گون در برابر سياست هاى علوى، جنگ ها و درگيرى هاى دوران كوتاه حكومت آن بزرگوار؛

3. نافرمانى سپاه امام، تن زدن آنها از نبرد، سستى در برابر دشمن، يورش هاى ستمگرانه و شبيخون هاى جبّارانه و غارتگرانه ى معاويه به مرزهاى حكومت على عليه السلام؛

4. كارگزاران حكومت على عليه السلام و صحابيان آن بزرگوار؛

5. توطئه ى ترور امام على عليه السلام و شهادت آن حضرت. از ميان عناوين ياد شده، عنوان اوّل، يعنى سياست هاى علوى در حكومت، به لحاظ آموزنده بودن و كاربردى بودن آن در عصر حاضر، و راهگشايى آموزه هاى آن براى حاكمان، بويژه دولت مردان جمهورى اسلامى ايران، از اهميّت ويژه و موقعيتى خاص، برخوردار است.

بر اين باوريم كه اگر سياست در مكتب هاى علوى و اموى، به درستى تعريف شود، و مبانى سياسى امام در كشوردارى، گرچه به اجمال، روشن شود، ايرادهايى كه بر بينش سياسى ايشان مى گرفته اند و شايد هنوز هم در بيان و بنان كسانى جلوه گر باشد، پاسخ مى يابد و از سياست وى، به درستى و با استوارى، مى توان دفاع كرد.

از نگاه امام على عليه السلام، بينش سياسى، از استوارترين شرايط رهبرى است.امام، سياست فهمى و درك درست از سياست را نه تنها رمز تداوم حكومت مى داند؛ بلكه بر اين نكته ى دقيق، تأكيد مى ورزيده است كه كشوردارى، عين سياست است [ ر.ك: فصل دهم: اسباب ماندگارى دولت ها، تدبير نيكو. ]

او تصريح مى كند كه ناتوانى سياسى، آفتى است كه زمامدارى زمامداران را به زوال، تهديد مى كند. از نگاه امام، حاكمانى كه از بينش سياسى قوى و كارآمدى برخوردار نيستند، حاكميتِ درازى نخواهند داشت، و بالاخره، بر اساس آموزه هاى علوى، سياست هاى غلط، نشانه ى سقوط دولت هاوزوال حكومت هاست. [ ر.ك: فصل دهم: اسباب زوال دولت ها، تدبير نادرست. ]

بدين سان، اداره ى جامعه براساس مبانى اسلام، در مكتب علوى، تنها با سياستمدارى درست حاكمان، امكان پذير است. به ديگر سخن، سياستمدارى، يكى از اصول عام مديريتى است و در اين نكته، تفاوتى ميان مكتب ها نيست. آنچه اسلام را در اين زمينه از ساير مكتب ها جدا مى كند و سياست علوى را در برابر ديگر سياست ها جلو مى اندازد و روياروى سياست اموى مى سازد، نوع نگرش و نحوه ى تلقّى و چگونگى فهم و برداشت از سياست است.