با توجه به شكل هاى منتج در قياس استثنايى اتصالى مى توان گفت در اين نوع قياس هاى استثنايى علاوه بر شرايط عمومى ، كه براى قياس استثنايى ذكر شد ، رعايت شرط ديگرى نيز ضرورى است و آن اين كه ، مقدّمه استثنايى ، يا بايد عين مقدّم شرطى متّصل و يا بايد نقيض تالى شرطى متّصل باشد . بنابراين ، قياس استثنايى اتصالى مركب از يك مقدّمه شرطى متصل و يك قضيه استثنايى كه عين تالى قضيّه شرطى است لزوماً منتج نيست ؛ مثلاً در قياس زير اگر چه مقدّمات آن صادق است ، ولى نتيجه آن كاذب است : اگر حافظ تهرانى باشد ، آن گاه ايرانى است . ليكن حافظ ايرانى است . پس حافظ تهرانى است .
هم چنين قياس استثنايى مركب از يك قضيه شرطى اتصالى و يك حملى ، كه نقيض مقدم است ، لزوماً منتج نيست ؛ مانند اگر اين ظرف قورى باشد داراى دسته است . ليكن اين ظرف قورى نيست . از اين دو مقدّمه نمى توان لزوماً نتيجه گرفت : پس اين ظرف داراى دسته نيست .
گاهى مقدّمه حملى در قياس استثنايى اتصالى حذف مى شود . به چنين قياسى ، قياس استثنايى مرخّم يا مضمر گفته مى شود . حذف مقدّمه استثنايى معمولاً به يكى از دو دليل زير انجام مى شود :
يك . وضوح و روشنى بسيار مقدّمه استثنايى . مثلاً در مقابل كسى كه معتقد است : دين براى تنظيم مناسبات اقتصادى و اجتماعى جامعه برنامه اى ندارد ، گفته شود : اگر چنين بود پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم حكومت اسلامى تشكيل نمى داد .
دو . معلوم نشدن كذب مقدّمه استثنايى . مثلاً براى اثبات عدالت شخصى چنين گفته مى شود : اگر اين شخص منصف باشد عدالت را رعايت خواهد كرد . و ديگر مقدّمه استثنايى كه اين شخص منصف است ذكر نمى شود ؛ چون همه مى دانند كه آن شخص منصف نيست .