غزلیات
مصلح الدین سعدی شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 670/ 319
نمايش فراداده
-
امشب مگر به وقت نمي خواند اين خروس
پستان يار در خم گيسوى تابدار
يك شب كه دوست فتنه خفتست زينهار
تا نشنوى ز مسجد آدينه بانگ صبح لب بر لبى چو چشم خروس ابلهى بود
لب بر لبى چو چشم خروس ابلهى بود
-
عشاق بس نكرده هنوز از كنار و بوس
چون گوى عاج در خم چوگان آبنوس
بيدار باش تا نرود عمر بر فسوس
يا از در سراى اتابك غريو كوس برداشتن بگفته بيهوده خروس
برداشتن بگفته بيهوده خروس