غزلیات
مصلح الدین سعدی شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 670/ 503
نمايش فراداده
-
تو با اين لطف طبع و دلربايى
به يك بار از جهان دل در تو بستم
شب تاريك هجرانم بفرسود
سرى دارم مهيا بر كف دست
خطاى محض باشد با تو گفتن
نگارى سخت محبوبى و مطبوع
دلا گر عاشقى دايم بر آن باش و گر طاقت ندارى جور مخدوم
و گر طاقت ندارى جور مخدوم
-
چنين سنگين دل و سركش چرايى
ندانستم كه پيمانم نپايى
يكى از در درآى اى روشنايى
كه در پايت فشانم چون درآيى
حدي حسن خوبان خطايى
وليكن سست مهر و بي وفايى
كه سختى بينى و جور آزمايى برو سعدى كه خدمت را نشايى
برو سعدى كه خدمت را نشايى