غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 123
نمايش فراداده

  • ما را ز مه عشق تو سالى دگر آمد در ديده خيالى كه مرا بد ز رخ تو بر مركب شايسته شهنشاه شكوهت شد نقص كمالى كه مرا بود به صورت بر طبل طلب مي زدم از حرص دوالى از سينه نهال امل از بيم بكندم بر عشوه ز من رفت به تعريض نكالات در وصف صفا حيدر اقبال به چشمم در وصف صفا حيدر اقبال به چشمم
  • دور از ره هجر تو وصالى دگر آمد يكباره همه رفت و خيالى دگر آمد بر تخت دل من به جمالى دگر آمد در عالم تحقيق كمالى دگر آمد ناگاه بر آن طبل دوالى دگر آمد با ميوه ى انصاف نهالى دگر آمد آسوده به تصريح نكالى دگر آمد بر دلدل دولت به دلالى دگر آمد بر دلدل دولت به دلالى دگر آمد