غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 154
نمايش فراداده

  • بيهوده چه شينيد اگر مرد مصافيد از جانب خود هر دو جهان هيچ مجوييد چون مايه همى در پى يك سود بداديد تا بر نكنيد جان و دل از غير دلارام داريد سراى طايفه دستى بهم آريد داريد سراى طايفه دستى بهم آريد
  • خيزيد همى گرد در دوست طوافيد جز جانب معشوق اگر صوفى صافيد آنگاه كنم حكم كه در صرف صرافيد دعوى مكنيد صفوت و بيهوده ملافيد ورنه سرتان دادم خيزيد معافيد ورنه سرتان دادم خيزيد معافيد