غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 276
نمايش فراداده

  • تا ما به سر كوى تو آرام گرفتيم در آتش تيمار تو تا سوخته گشتيم از مدرسه و صومعه كرديم كناره خال و كله تو صنما دانه و دامست يك چند به آسايش وصل تو به هر وقت امروز چه ار صحبت ما گشت بريده امروز چه ار صحبت ما گشت بريده
  • اندر صف دلسوختگان نام گرفتيم در كنج خرابات مى خام گرفتيم در ميكده و مصطبه آرام گرفتيم ما در طلب دانه ره دام گرفتيم از باده ى آسوده همى جام گرفتيم اين نيز هم از صحبت ايام گرفتيم اين نيز هم از صحبت ايام گرفتيم