غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 281
نمايش فراداده

  • نه سيم نه دل نه يار داريم غفلت زدگان پر غروريم اى دل تو ز سيم و زر چگويى از دست بداده دسته ى گل هل تا نفسى به هم برآريم اندر بنه صد شتر بديديم اندر بنه صد شتر بديديم
  • پس ما به جهان چه كار داريم خجلت زدگان روزگاريم ما جمله ز بهر يار داريم در پاى هزار خار داريم چون عمر عزيز خوار داريم اكنون غم يك مهار داريم اكنون غم يك مهار داريم