-
خيز تا مى خوريم و غم نخوريم
تا توانيم كرد با همه كس
قصد آزار دوستان نكنيم
نشنوين آنچه ناشنودنيست
ما كه خواهيم جست عيب كسان
اى كه گفتى كه عاقبت بنگر
بنده ى نيكوان لاله رخيم
شب نباشيم جز به مصطبه ها
مى كشان و مقامران دغا
پاكبازان هر دو عالم را
دوستار نگار و سرخ مييم پدران را خداى مزد دهاد
پدران را خداى مزد دهاد
-
وانده روز نامده نبريم
رادمردى و مردمى سپريم
پرده ى راز دشمنان ندريم
زانچه ناگفتنيست درگذريم
عيب خود بر خودى همى شمريم
ما نه مردان عاقبت نگريم
عاشق دلبران سيمبريم
روز هر سو به گلخنى دگريم
همه از ما بهند و ما بتريم
به گه باختن به جو نخريم
دشمن مال مادر و پدريم نه چو ما كس كه ناخلف پسريم
نه چو ما كس كه ناخلف پسريم