غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 310
نمايش فراداده

  • اى به راه عشق خوبان گام بر ميخواره زن بر سر كوى خرابات از تن معشوق هست قيل و قال لايجوز از كوى دل بيرون گذار تا تويى با تو نيايى خويشتن رنجه مدار نوش شهد از پيش آن در زهر قاتل بار كن چون به نامحرم رسى بدروز و كافر رنگ باش چون به نامحرم رسى بدروز و كافر رنگ باش
  • نور معنى را ز دعوى در ميان زنار زن صدهزاران بوسه بر خاك در خمار زن بر در همت ز هستى پس قوى مسمار زن بر در ناديده معنى خيمه ى اسرار زن طمع از روى حقيقت پيش زهر مار زن بر طراز رنگ ظاهر نام را طرار زن بر طراز رنگ ظاهر نام را طرار زن