غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 335
نمايش فراداده

  • صبر كم گشت و عشق روز افزون مي دهد درد مي نهد منت صنعتش سال و ماه عشوه و زرق پشت كوژ و تنم ضعيف شدست عقل با عشق در نمي گنجد حالم اينست و حرص و عشقم پيش حالم اينست و حرص و عشقم پيش
  • كسيه بى سيم گشت و دل پرخون يار ما را عجب گرفت زبون سخنش روز و شب فنون و فسون پشت چون نون و دل چو نقطه ى نون زين دل خسته رخت برد برون راست گفتند ك الجنون فنون راست گفتند ك الجنون فنون