-
اين چه رنگست برين گونه كه آميخته اى
خوابم از ديده شده غايب و ديگر به چه صبر
رخ زردم به گلى ماند نايافته آب
چو فسون دانم كردن چه حيل دانم ساخت پس برآميخت ندانم به جهان جز با تو
پس برآميخت ندانم به جهان جز با تو
-
اين چه شورست كه ناگاه برانگيخته اى
تا تو غايب شده اى از من و بگريخته اى
كابرويم همه از روى فرو ريخته اى
تا بدانم كه تو در دام كه آويخته اى كه تو شمشاد به گلبرگ برآميخته اى
كه تو شمشاد به گلبرگ برآميخته اى