غزلیات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 436/ 432
نمايش فراداده

  • صنما چبود اگر بوسگكى وام دهى بسته ى دام تو گشتست دل من چه شود پخته ى عشق شود گر چه بود خام اى جان نكنى ور بكنى ناز به هنجار كنى گر دل و جان به تو بخشيم روا باشد از آنك جامه ى غم بدرم من ز طرب چون تو مرا بي قرارست سنايى ز غم عشق تو جان بي قرارست سنايى ز غم عشق تو جان
  • نه برآشوبى هر ساعت و دشنام دهى كه مرا قوت از آن پسته و بادام دهى هر كرا روزى يك جام مى خام دهى ندهى ور بدهى بوسه به هنگام دهى جان فزون گردد ز آنگه كه مرا جام دهى حب در بسته ميان جام غم انجام دهى چه بود گرش به يك بوسه تو آرام دهى چه بود گرش به يك بوسه تو آرام دهى