غزلیات

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

نسخه متنی -صفحه : 496/ 19
نمايش فراداده

  • ساقيا آمدن عيد مبارک بادت در شگفتم که در اين مدت ايام فراق برسان بندگى دختر رز گو به درآى شادى مجلسيان در قدم و مقدم توست شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت چشم بد دور کز آن تفرقه ات بازآورد حافظ از دست مده دولت اين کشتى نوح ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت
  • وان مواعيد که کردى مرواد از يادت برگرفتى ز حريفان دل و دل مي دادت که دم و همت ما کرد ز بند آزادت جاى غم باد مر آن دل که نخواهد شادت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت طالع نامور و دولت مادرزادت ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت ور نه طوفان حوادث ببرد بنيادت