غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 189
نمايش فراداده
- مرا به رندى و عشق آن فضول عيب کند
کمال سر محبت ببين نه نقص گناه
ز عطر حور بهشت آن نفس برآيد بوى
چنان زند ره اسلام غمزه ساقى
کليد گنج سعادت قبول اهل دل است
شبان وادى ايمن گهى رسد به مراد
ز ديده خون بچکاند فسانه حافظ
چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند
- که اعتراض بر اسرار علم غيب کند
که هر که بي هنر افتد نظر به عيب کند
که خاک ميکده ما عبير جيب کند
که اجتناب ز صهبا مگر صهيب کند
مباد آن که در اين نکته شک و ريب کند
که چند سال به جان خدمت شعيب کند
چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند
چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند