غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 190
نمايش فراداده
- طاير دولت اگر باز گذارى بکند
ديده را دستگه در و گهر گر چه نماند
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
کس نيارد بر او دم زند از قصه ما
داده ام باز نظر را به تذروى پرواز
شهر خاليست ز عشاق بود کز طرفى
کو کريمى که ز بزم طربش غمزده اى
يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
حافظا گر نروى از در او هم روزى
گذرى بر سرت از گوشه کنارى بکند
- يار بازآيد و با وصل قرارى بکند
بخورد خونى و تدبير نثارى بکند
هاتف غيب ندا داد که آرى بکند
مگرش باد صبا گوش گذارى بکند
بازخواند مگرش نقش و شکارى بکند
مردى از خويش برون آيد و کارى بکند
جرعه اى درکشد و دفع خمارى بکند
بود آيا که فلک زين دو سه کارى بکند
گذرى بر سرت از گوشه کنارى بکند
گذرى بر سرت از گوشه کنارى بکند