غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 243
نمايش فراداده
- بيا که رايت منصور پادشاه رسيد
جمال بخت ز روى ظفر نقاب انداخت
سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
ز قاطعان طريق اين زمان شوند ايمن
عزيز مصر به رغم برادران غيور
کجاست صوفى دجال فعل ملحدشکل
صبا بگو که چه ها بر سرم در اين غم عشق
ز شوق روى تو شاها بدين اسير فراق
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نيم شب و درس صبحگاه رسيد
- نويد فتح و بشارت به مهر و ماه رسيد
کمال عدل به فرياد دادخواه رسيد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسيد
قوافل دل و دانش که مرد راه رسيد
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسيد
بگو بسوز که مهدى دين پناه رسيد
ز آتش دل سوزان و دود آه رسيد
همان رسيد کز آتش به برگ کاه رسيد
ز ورد نيم شب و درس صبحگاه رسيد
ز ورد نيم شب و درس صبحگاه رسيد