غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 306
نمايش فراداده
- به وقت گل شدم از توبه شراب خجل
صلاح ما همه دام ره است و من زين بحث
بود که يار نرنجد ز ما به خلق کريم
ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم
رواست نرگس مست ار فکند سر در پيش
تويى که خوبترى ز آفتاب و شکر خدا
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
- که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
نيم ز شاهد و ساقى به هيچ باب خجل
که از سال ملوليم و از جواب خجل
شديم در نظر ره روان خواب خجل
که شد ز شيوه آن چشم پرعتاب خجل
که نيستم ز تو در روى آفتاب خجل
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل