غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 407
نمايش فراداده
- گفتا برون شدى به تماشاى ماه نو
عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست
مفروش عطر عقل به هندوى زلف ما
تخم وفا و مهر در اين کهنه کشته زار
ساقى بيار باده که رمزى بگويمت
شکل هلال هر سر مه مي دهد نشان
حافظ جناب پير مغان مامن وفاست
درس حديث عشق بر او خوان و ز او شنو
- از ماه ابروان منت شرم باد رو
غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو
کان جا هزار نافه مشکين به نيم جو
آن گه عيان شود که بود موسم درو
از سر اختران کهن سير و ماه نو
از افسر سيامک و ترک کلاه زو
درس حديث عشق بر او خوان و ز او شنو
درس حديث عشق بر او خوان و ز او شنو