غزلیات

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

نسخه متنی -صفحه : 496/ 479
نمايش فراداده

نوش كن جام شراب يك مني

  • نوش کن جام شراب يک منى دل گشاده دار چون جام شراب چون ز جام بيخودى رطلى کشى سنگسان شو در قدم نى همچو آب دل به مى دربند تا مردانه وار خيز و جهدى کن چو حافظ تا مگر خويشتن در پاى معشوق افکنى
  • تا بدان بيخ غم از دل برکنى سر گرفته چند چون خم دنى کم زنى از خويشتن لاف منى جمله رنگ آميزى و تردامنى گردن سالوس و تقوا بشکنى خويشتن در پاى معشوق افکنى خويشتن در پاى معشوق افکنى