غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 91
نمايش فراداده
- اى هدهد صبا به سبا مي فرستمت
حيف است طايرى چو تو در خاکدان غم
در راه عشق مرحله قرب و بعد نيست
هر صبح و شام قافله اى از دعاى خير
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
اى غايب از نظر که شدى همنشين دل
در روى خود تفرج صنع خداى کن
تا مطربان ز شوق منت آگهى دهند
ساقى بيا که هاتف غيبم به مژده گفت
حافظ سرود مجلس ما ذکر خير توست
بشتاب هان که اسب و قبا مي فرستمت
- بنگر که از کجا به کجا مي فرستمت
زين جا به آشيان وفا مي فرستمت
مي بينمت عيان و دعا مي فرستمت
در صحبت شمال و صبا مي فرستمت
جان عزيز خود به نوا مي فرستمت
مي گويمت دعا و ثنا مي فرستمت
کيينه خداى نما مي فرستمت
قول و غزل به ساز و نوا مي فرستمت
با درد صبر کن که دوا مي فرستمت
بشتاب هان که اسب و قبا مي فرستمت
بشتاب هان که اسب و قبا مي فرستمت