غزلیات
شمس الدین محمد حافظ شیرازی
نسخه متنی -صفحه : 496/ 99
نمايش فراداده
- اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح
سواد زلف سياه تو جاعل الظلمات
ز چين زلف کمندت کسى نيافت خلاص
ز ديده ام شده يک چشمه در کنار روان
لب چو آب حيات تو هست قوت جان
بداد لعل لبت بوسه اى به صد زارى
دعاى جان تو ورد زبان مشتاقان
صلاح و توبه و تقوى ز ما مجو حافظ
ز رند و عاشق و مجنون کسى نيافت صلاح
- صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
بياض روى چو ماه تو فالق الاصباح
از آن کمانچه ابرو و تير چشم نجاح
که آشنا نکند در ميان آن ملاح
وجود خاکى ما را از اوست ذکر رواح
گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح
هميشه تا که بود متصل مسا و صباح
ز رند و عاشق و مجنون کسى نيافت صلاح
ز رند و عاشق و مجنون کسى نيافت صلاح