غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 395
نمايش فراداده

خوش آن كه هم زبان به تو شيرين بيان شوم

  • خوش آن كه هم زبان به تو شيرين بيان شوم وقت سخن تو غرق عرق گردى از حجاب يارى به غير كن كه سزاى وفاى من در كوى خويش اگر ز وفا جا دهى مرا جورت كه پيش محتشم از صد وفا به است جورت كه پيش محتشم از صد وفا به است
  • حرفى ز من بپرسى و من بي زبان شوم من آب گردم و ز خجالت روان شوم اين بس كه ناوك ستمت را نشان شوم سگ باشم ار جدا ز سگ آستان شوم من سعى مي كنم كه سزاوار آن شوم من سعى مي كنم كه سزاوار آن شوم