غزلیات

محتشم کاشانی

نسخه متنی -صفحه : 626/ 589
نمايش فراداده

زهى ز سلطنتت روزگار منت دار

  • زهى ز سلطنتت روزگار منت دار جدار بزم تو را مهر گشته حاشيه پوش قضا ز لطف تو بر سائلان عطيه فشان ز پيچ نوبت عدل بلند طنطنه ات هنوز منت ازين سو بود اگر تا حشر هنوز منت ازين سو بود اگر تا حشر
  • شكار كرده خلقت دل صغار و كبار سوار عزم تو را چرخ گشته غاشيه دار قدر ز قهر تو بر ظالمان بليه نگار فتاده غلغله در هفت گنبد دوار خلايق دو جهان جان كنند بر تو نار خلايق دو جهان جان كنند بر تو نار