غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 395
نمايش فراداده

  • يا دست به زير سنگم آيد در عشق تو خرقه درفكندم چون بنديشم ز هستى تو هر دم ز جهان عشق سنگى آن دم ز حساب عمر نبود چون بنديشم ز هستى تو چون بنديشم ز هستى تو چون زندگيم به توست بى تو چون بنديشم ز هستى تو تا مرغ تو گشت جان عطارتا مرغ تو گشت جان عطار
  • يا زلف تو زير چنگم آيد تا خود پس ازين چه رنگم آيد چون بنديشم ز هستى تو بر شيشه ى نام و ننگم آيد گر بى تو دمى درنگم آيد چون بنديشم ز هستى تو از هستى خويش ننگم آيد صحراى دو كون تنگم آيد چون بنديشم ز هستى تو عالم ز حسد به جنگم آيدعالم ز حسد به جنگم آيد