غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 698
نمايش فراداده

  • گر مرد نام و ننگى از كوى ما گذر كن سرگشتگان عشقيم نه دل نه دين نه دنيا در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو تا كى نهفته دارى در زير دلق زنار اى مدعى زاهد غره به طاعت خود در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو جوهرشناس دين شو مرد ره يقين شو در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو از رهبر الهى عطار يافت شاهىاز رهبر الهى عطار يافت شاهى
  • ما ننگ خاص و عاميم از ننگ ما حذر كن گر راه بين راهى در حال ما نظر كن در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو تا كى ز زرق و دعوي شو خلق را خبر كن گر سر عشق خواهى دعوى ز سر بدر كن در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو واز آب و گل برون شو در جان و دل سفر كن بنياد جان و دل را از عشق معتبر كن در نفس سرنگون شو گر مي شوى كنون شو پس گر تو مرد راهى تدبير راهبر کنپس گر تو مرد راهى تدبير راهبر کن