-
تا كى از صومعه خمار كجاست
سيرم از زرق فروشى و نفاق
همه در جام بمانديم مدام
چون من از باده ى غفلت مستم
همه كس طالب يارند وليك
همه در جام بمانديم مدام
همه در كار شديم از پى خويش
گرچه مردم همه در خواب خوشند
همه در جام بمانديم مدام
روز روشن همگان در خوابند
گر گ پيرند همه پرده دران
همه در جام بمانديم مدام
همه در جام بمانديم مدام
گشت عطار در اين واقعه گم
همه در جام بمانديم مدام
-
خرقه بفكندم زنار كجاست
عاشقى محرم اسرار كجاست
همه در جام بمانديم مدام
آن بت دلبر هشيار كجاست
مفلسى مست پديدار كجاست
همه در جام بمانديم مدام
كاملى در خور اين كار كجاست
زيركى پر دل بيدار كجاست
همه در جام بمانديم مدام
شبروى عاشق عيار كجاست
يوسفى بر سر بازار كجاست
همه در جام بمانديم مدام
ار گرد ره يار كجاست
اندرين واقعه عطار كجاست
همه در جام بمانديم مدام