-
اى غذاى جان مستم نام تو
عقل من ديوانه جانم مست شد
بوسه در كامت نگه دار و مده
شش جهت از روى من شد همچو زر
حلقه ى زلف توام دامى نهاد
بوسه در كامت نگه دار و مده
دشنه ى چشمت اگر خونم بريخت
گفته بودى كز توام بگرفت دل
بوسه در كامت نگه دار و مده
منتظر بنشسته ام تا در رسد
وعده دادى بوسه اى و تن زدى
بوسه در كامت نگه دار و مده
وام دارى بوسه اى و از تو من
وام نگذارى و گويى بكشمت
بوسه در كامت نگه دار و مده
بوسه در كامت نگه دار و مده
كى چو شمعى سوختى عطار دل
بوسه در كامت نگه دار و مده
-
چشم عقلم روشن از انعام تو
تا چشيدم جرعه اى از جام تو
بوسه در كامت نگه دار و مده
تا بديدم سيم هفت اندام تو
تا به حلق آويختم در دام تو
بوسه در كامت نگه دار و مده
جان من آسوده از دشنام تو
جان بده تا خط كشم در نام تو
بوسه در كامت نگه دار و مده
از پى جان خواستن پيغام تو
تا شدم بى صبر و بى آرام تو
بوسه در كامت نگه دار و مده
بيشتر دل بسته ام در وام تو
از تقاضاهاى بى هنگام تو
بوسه در كامت نگه دار و مده
گر بدين بر خواهد آمد كام تو
گر نبودى همچو شمعى خام تو
بوسه در كامت نگه دار و مده