غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 732
نمايش فراداده

  • اى غنچه غلام خنده ى تو افتاد سر هزار سركش چون سايه در آفتاب نرسد گلهاى بهار نيم مرده خورشيد گرفته لوح از سر چون سايه در آفتاب نرسد من كشته و غم كشنده ى من زان است شفق كه طوطى چرخ چون سايه در آفتاب نرسد چون سايه در آفتاب نرسد عطار به هر پرى كه پرد چون سايه در آفتاب نرسد
  • سرو آزاد بنده ى تو از طره ى سر فكنده ى تو چون سايه در آفتاب نرسد از نرگس نيم زنده ى تو بر سر چو قلم دونده ى تو چون سايه در آفتاب نرسد تو دلكش و دل كشنده تو در خون گردد ز خنده ى تو چون سايه در آفتاب نرسد كى در تو رسد رونده ى تو دانى كه بود پرنده ى تو چون سايه در آفتاب نرسد