غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 772
نمايش فراداده

  • اى پاى دل ز عشق تو در گل بمانده جانا عجب بمانده ام از خود كه روز و شب مردان پاك رو ز درازى راه تو كارى است پر عجايب و پوشيده كار تو درى نهفته اى تو به درياى عشق در مردان پاك رو ز درازى راه تو جان ها ز يك شراب الست تو تا به حشر از يك شراب عشق تو بر لوح جان ما مردان پاك رو ز درازى راه تو مردان پاك رو ز درازى راه تو سرگشتكان كوى تو را در عتاب تو مردان پاك رو ز درازى راه تو خاک سگان کوى تو عطار تا ابدخاک سگان کوى تو عطار تا ابد
  • از ديده دور گشته و در دل بمانده تو با منى و من ز تو غافل بمانده مردان پاك رو ز درازى راه تو بارى است اوفتاده و مشكل بمانده ما از نهيب موج به ساحل بمانده مردان پاك رو ز درازى راه تو مست اوفتاده بر سر و در گل بمانده نه نقش حق نه صورت باطل بمانده مردان پاك رو ز درازى راه تو بى زاد و توشه بر سر منزل بمانده واحسرتا ز عشق تو حاصل بمانده مردان پاك رو ز درازى راه تو در شرح راه عشق تو مقبل بماندهدر شرح راه عشق تو مقبل بمانده