عشق را گر سرى پديدستي
-
عشق را گر سرى پديدستى
نرسد هيچكس به درگه عشق
در ميان شراب خانه ى عشق
يا اگر كس به پيشگه نرسد
ليك عالم ز عشق موج زن است
در ميان شراب خانه ى عشق
در دل ار نيستى تسلى عشق
در بيابان عشق نعره زنان
در ميان شراب خانه ى عشق
گاه چون خاك مي فتادستى
به يكى آه آتشين در راه
در ميان شراب خانه ى عشق
در ميان شراب خانه ى عشق
تا صبوح ابد چو دلشدگان
در ميان شراب خانه ى عشق
دل عطار را درين معنىدل عطار را درين معنى
-
اين در بسته را كليدستى
كاشكى هيچ كس رسيدستى
در ميان شراب خانه ى عشق
ار آن ز دور ديدستى
ورنه عاشق نيارميدستى
در ميان شراب خانه ى عشق
بارها زين قفس پريدستى
بى سر و پاى مي دويدستى
در ميان شراب خانه ى عشق
گاه چون باد مي وزيدستى
پرده از پيش بر دريدستى
در ميان شراب خانه ى عشق
بى دهان قطره اى چشيدستى
نعره ى عشق بر كشيدستى
در ميان شراب خانه ى عشق
به سخن روح پروريدستىبه سخن روح پروريدستى