غزلیات

هاتف اصفهانی

نسخه متنی -صفحه : 91/ 11
نمايش فراداده

  • نويد آمدن يار دلستان مرا فغان و ناله كنم صبح و شام و در دل يار فغان كه تا به گلستان شكفت گل، بادى مرا جدا ز تو ويرانه اى است هر شب جاى مرا جدا ز تو ويرانه اى است هر شب جاى
  • بيار قاصد و بستان به مژده جان مرا فغان كه نيست ار ناله و فغان مرا وزيد و زير و زبر كرد آشيان مرا كه سوخت آتش هجر تو خانمان مرا كه سوخت آتش هجر تو خانمان مرا