اى كه مشتاق وصل دلبندىباش آماده ى غم شب هجربندگان را تفقدى فرماىتو بمانى به كام دل، گر مردچشم بد دور از رخت كه نزادرخشى بيداد تاختى چندانكى شدى هاتف اين چنين رسواكى شدى هاتف اين چنين رسوا
صبر كن بر مفارقت چندىاى كه در روز وصل خرسندىتو كه بر خسروان خداوندىدر تمنايت آرزومندىمادر دهر چون تو فرزندىكه غبار مرا پراكندىگر شنيدى ز ناصحى پندىگر شنيدى ز ناصحى پندى