اخلاق از دیدگاه قرآن، پیامبر و عترت

حسین موسوی راد لاهیجی

نسخه متنی -صفحه : 69/ 22
نمايش فراداده

طوبى لمن خلا عن الغل صدره و سلم من الغش قلبه خوشا بحال آنكه سينه اش از كينه مردم خالى ، و دلش را از بد انديشى برهاند و پاكيزه سازد كه آن حضرت ايضا مى فرمايد الحقد داء دوى و مرض موبى كينه توزى ، ناخوشى مهلك و همانند و با است ، كه موجب هلاكت و ذوب شدن اين بيمار مى گردد و از درون او را مى خورد حضرت امير عليه السلام فرمود اذا ختشم المومن اخاة فقد فارقه زمانى كه انسان دوست خود را ناراحت و خشمگين ساخت زمينه جدائى و مفارقت با او را فراهم مى سازد در تذكر به عيبهايت ، يكى ديگر از راههاى شناخت عيوب و نقايص اخلاقى از راه رفيق خوب و با ايمان تو است چه او به صلاح و سعادت دوست خويش علاقمند است و به انگيزه خيرخواهى عيب او را بر وى ارائه مى كند و او را آگاه مى سازد كه تا او خود را اصلاح نمايد على عليه السلام در اين باره مى فرمايد ليكن اثر الناس عندك من اليك عيبك و اعانك على نفسك 87 البته بايد مقدم ترين و سزاوارترين فرد از دوستان تو كسى باشد كه عيب هاى را به تو اهدا نمايد و ترا در راه خير و سعادت يارى دهد و بر همين اساس امام صادق عليه السلام مى فرمايد احب اخوانى الى من اهدى عيوبى الى 88 بهترين برادران من كسى است كه عيوب مرا به من هديه دهد حضرت صادق عليه السلام ششمين امام معصوم درس اخلاق زندگى مى دهد كه ما خود عيوبات همديگر را دوستانه تذكر دهيم ، و اين بهترين هديه است

براى هريك از شما سه دوست است

عن رسول الله عليه السلام ان لا حدكم ثلاثه اخلاء منهم من يمتعه بما ساله فذالك ماله ، و منهم خليل ينطق معه يلج القبر و لا يعطيه شيئا و لا يصحبه بعد ذلك فاوليك قرائبه و منهم خليل يقول والله انا ذاهب معك حيث ذهبت ولست مفارقك فذالك عمله ان كان خيرا و ان كان شرا 89

براى هر يك از شما سه دوست و رفيق وجود دارد، يكى آن دوستى كه تو را از خواهشهايت بهره مند مى سازد و خواسته هاى ترا جامه عمل و تحقق مى پوشد و آن دوست دارائى تو است ، دوست ديگر آن است كه با تو همقدم و همراه است ، دوست ديگر آن است كه با تو همقدم و همراه است تا به هنگامى كه در خانه قبر وارد شوى و پس از دفن از تو جدا مى شود نه به تو چيزى مى دهد و نه با تو مصاحبت مى نمايد و آن اقرباى تو مى باشند، اما دوست سوم همراه انسان مى ماند و آن رفيق ، عمل ما است حضرت فرمود كه عمل مى گويد به خدا قسم ، هر جا بروى من با تو مى آيم و هرگز از تو جدا نمى شوم خواه عملت خوب و خير باشد و خواه شر و ناپسند

آنچه خدا براى من خواسته دوست دارم

جابر بن عبدالله انصارى در هنگام بيمارى ، حضرت باقر عليه السلام كه جوانى نورسته بود عيادت كرد حضرت از حال جابر پرسيد؟ در پاسخ گفت اعيش و المشيب احب الى من الشباب و المرض من الصحه ، و الموت من الحيات

زندگى را سپرى مى نمايم در حالى كه در نزد من پيرى از جوانى ، و بيمارى از تندرستى ، و مرگ از زندگى بهتر و محبوبتر است

فقال الباقر عليه السلام اماانا فان شيبنى الله تعالى فالشيب احب الى وان شابنى فالشباب احب الى وان امرضنيفامرض احب ، الى و ان صححنى فاصحه و ان اما تنيفالموت و انا انى فالحيواه فقبل الجابر وجهه عليه السلام 90 پس آنگاه امام باقر ع به جابر فرمود اما من اگر خدا پيريم خواست ، پيريم را خواهانم ، اگر جوانيم خواست ، بيمارى و اگر تندرستى ام خواست ، تندرستى را دوست مى دارم ، آنچه را كه براى من مى پسندد، همان را دوست مى دارم ، پس جابر چهره و روى مبارك حضرتش را بوسيد و گفت رسول خدا صلى الله عليه و آله راست فرمودند، آنجا كه او معضلات و رموز علم و دانش را خواهد شكافت ، چنانچه گاو نر زمين را براى زراعت مى شكافد

حب و بغض در راه خدا فريضه است

قال رسول الله عليه السلام الحب فى الله فريضه والبغض فى الله فريضه رسول خدا فرمود دوست داشتن از براى خدا از واجبات است و دشمن از براى خداوند نيز از فرائض است

در دوستى و دوستدارى افراط نكنيد

پيامبر اكرم عليه السلام فرمود حبك للشيى يعمى و يصم 91 علاقه شديد به هر چيزى چشم و گوش را كور و كر مى نمايد افراط در دوستى و عشق و علاقه شديد شما به هر چيز زيان آور