و احفظ صديقك فى المواطن كلها و عليك بالمرء الذى لايكذب

و عليك بالمرء الذى لايكذب و عليك بالمرء الذى لايكذب

خواهى كه شود شكست دشمن حاصل چون هست مددكار دو عالم بر صدق كذاب كه دشمنى اش واجب باشد پيوسته كند چرب زبانى چون شمع ليكن بضياء چه شمع كاذب باشد

بايد كه ز دوستان نگردى غافل از حق به طلب صديق صادق اى دل همصحبتى اش عار مصاحب باشد ليكن بضياء چه شمع كاذب باشد ليكن بضياء چه شمع كاذب باشد

من ندانم آنچه انديشيده اى پس از زبان حال دوست گويد زان كه پس ارزان خريدستى مرا گوهرى طفلى به قرصى نان دهد از دوستى با چابلوسان نابكار بپرهيز

اى دو ديده دوست را چون ديده اى ؟ اى گران جان خوار ديدستى مرا هر دو را ازران خرد، ارزان دهد از دوستى با چابلوسان نابكار بپرهيز از دوستى با چابلوسان نابكار بپرهيز

و احذر ذوى الملق اللئام فانهم يسعون حول المرء ما طمعو به واضع نبا دهر جفو او تغيبوا

فى النائبات عليك ممن يحطب واضع نبا دهر جفو او تغيبوا واضع نبا دهر جفو او تغيبوا

از مردم چابلوس اى دل بگريز گردند بر گرد مرد در وقت طمع جوان و تعهدات اخلاقى اى جوان فرصتهاى طلائى را از دست مده

كين قوم كنند آتش حادثه تيز چون دهر جفا كند نمانند به ريز اى جوان فرصتهاى طلائى را از دست مده اى جوان فرصتهاى طلائى را از دست مده