اسرار عاشورا

سید محمد نجفی یزدی

نسخه متنی -صفحه : 159/ 119
نمايش فراداده

پيشگوئى حضرت امير عليه السلام و سؤال سعد

اميرالمؤمنين عليه السلام براى مردم خطبه مىخواند و مىفرمود: از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد، بخدا سوگند از هيچ خبر گذشته و با آينده نمى پرسيد مگر اينكه به شما خبر مىدهم.

سعد ابن ابى وقاص (از كسانى است كه با حضرت على عليه السلام بيعت نكرد) برخاست و (گويا از روى استهزاء) گفت: يا اميرالمؤمنين، سر و ريش من چند عدد مو دارد! حضرت فرمود: بخدا سوگند، سؤالى كردى كه دوستم پيامبر به من خبر داده بود از اين سؤال تو، (بدان) كه در سر و ريش تو موئى نيست مگر اينكه در بيخ آن شيطانى نشسته است و (و چون گفتن تعداد موى سر و ريش آن شخص براى او قابل تصديق نبود، حضرت نشانه اى داد تا بداند حضرت راست مىگويد، لذا فرمود) در خانه تو بزبچه اى است كه پسرم حسين را ميكشد، راوى گويد: عمر پسر سعد در آن موقع طفلى بود كه بر زمين مىخزيد. (312)