تا اينجا موضوع گريه رسول خدا ـ ص ـ و صحابه را از ديدگاه تاريخ و حديث، مورد بررسي قرار داديم، اينك مناسب است اشاره اي داشته باشيم به حكم فقهي اين مسأله و چگونگي آن از ديدگاه فقهاي شيعه و اهل سنت: گريه رسول خدا ـ ص ـ در مرگ ابراهيم و عثمان بن مظعون و در كنار قبر يكي از دخترانش4 و همچنين بهنگام مرگ عده اي از صحابه و يارانش و در شهادت پسر عمويش جعفر بن ابيطالب5 و عمويش حمزه6 و دستور صريح و دعوت آن حضرت از بانوان مدينه، جهت گريه نمودن براي حمزه7 و به پيروي از روش اهل بيت عصمت و طهارت; مانند گريه حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ در رحلت جانگداز رسول خدا ـ ص ـ8 و بهنگام در گذشت خواهرش رقيه9 و گريه ممتد و طولاني حضرت علي بن الحسين ـ ع ـ در شهادت پدر بزرگوارش... در منابع شيعه و اهل سنت بطور متواتر نقل گرديده است. آري بر اساس اين سنت قولي و عملي است كه فقهاي شيعه بر جواز گريه كردن ـ حتي با صداي بلند ـ فتوا داده و در موارد خاصي مانند گريه نمودن بر پيامبر و اهل بيتش قائل بر استحباب آن شده اند، به شرط آن كه توأم با عمل و گفتار حرام; مانند نوح به باطل و يا در منظر و حضور نامحرمان نباشد. به عقيده نگارنده، گفتار (سيرين) هم كه در صفحات قبل نقل نموديم، دقيقاً به همين شرايط تطبيق مي كند كه مي گويد: « كلّما صحت أنَا و اُختي ماينهانا فلما مات نهانا عن الصياح». بهنگام مرگ ابراهيم، تا مجلس خالي از اغيار و ديگران از مرگ وي مطلع نشده اند، رسول خدا از ناله و شيون ماريه و سيرين مانع نمي گردد ولي پس از مرگ وي، كه طبعاً افراد بيگانه و نامحرم حضور پيدا خواهند نمود، بانوان را از «ناله و شيون» نهي مي كند نه از اصل «گريه».