اوصاف عارفان

صادق محمودی

نسخه متنی -صفحه : 18/ 8
نمايش فراداده

عارف وزهد و عبادت خدا

عبادت و پرستش خدا از لوازم اوصافى است كه تاكنون براى عارف ذكر شد. كسى كه خدا را شناخت و به او محبت ورزيد و شوق همسخنى با او در دلش جاى گرفت، خواهد كوشيد تا با پرستش خدا به او نزديك و با او همنشين و همسخن شود. امام على (عليه السلام) در اين باره مي‎فرمايد:

ما تَقَرَّبَ مُتَقَرَّبٌ بِمِثْلِ عِبادَةِ اللهِ؛(1)

هيچ وسيله‎اى چون عبادت خدا، آدمى را به او نزديك نمي‎كند.

بنابراين، عبادت پروردگار، نتيجة معرفت و شوق تقرب به او است؛ همان گونه كه امام على (عليه السلام) عبادت را لذت محبان معرفى مي‎كند.(2) همچنين عبادت خدا، هدايت و ايمان و نور معرفت الاهى را در پى دارد.(3) از اين رو، عارف كسى است كه خدا را شناخته، به درجات عالي‎تر معرفتش شوق دارد و به پرستش او مي‎پردازد تا رضايتش را جلب كند و تجلى خدا بر خويش را شاهد باشد. نيز كسى كه به خدا محبت ورزد، محبت او نصيبش مي‎شود، و كسى كه محبوب خدا باشد، خداوند پرستش نيكو را به او مي‎آموزد.

امام على (عليه السلام) در اين باره مي‎فرمايد:

إذا أَحَبَّ الله ُعَبْداً ألْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبادَةِ؛(4)

وقتى خدا بنده‎اى را دوست بدارد، پرستش خوب را به او الهام مي‎كند. از اين رو، حضرت عبادت وشب زنده‎دارى و ياد خدا را يار هميشگى عارفان معرفى كرده، مي‎فرمايد:

سَهَرُ الْعُيُونُ بِذِكْرِ اللهِ خُلْصانُ الْعارِفينَ؛(5)

بيدارى چشم‎ها به ياد خدا، يار صميمى عارفان است.

عارفان معمولاً از عبادت‎هاى ظاهرى با عنوان شريعت ياد مي‎كنند كه مقدمة طريقت، و طريقت، مقدمة حقيقت است. بنابراين، شريعت، مقدمة حقيقت به شمار مي‎رود كه معرفت خدا و فناى فى الله است. ميان عارفان گفت و گو است كه آيا با رسيدن به حقيقت، باز هم عمل به شريعت لازم است و يا ساقط مي‎شود. به حقيقت رسيدگان عمل به شريعت را در همه حال و بر همه، حتى عارف كامل، لازم مي‎دانند؛(6) اما برخى ديگر، به غلط شريعت را فقط تا زمان وصول به حقيقت لازم مي‎دانند و معتقدند:

لو ظهرت الحقائق، بطلت الشرائع.(7)

اگر عارف به جايى رسيد كه به حقايق دست يافت، ديگر پايبندى به دستورات شرع براى او لازم نيست.

از سخنان امام على (عليه السلام) دربارة ارتباط عارف با عبادت، آشكار مي‎شود كه عبادت در همه حال و تا آخر عمر براى عارف لازم است؛ زيرا عارف هميشه به خدا شوق دارد و پى در پى در صدد كسب معارف بيش‎تر از خدا است، و عبادت، بهترين وسيلة همنشينى با خدا و وصول الى الله به شمار مي‎رود. علامة طباطبايى در اين مقام مي‎گويد:

افراد هر چه به خداوند تقرب بيش‎ترى داشته باشند، تكاليفشان سنگين‎تر است؛ حسنات الابرار، سيئات المقربين.(8)

از مجموعة روايات اهل بيت استفاده مي‎شود كه اگر عبادت‎هاى قالبى، مانند نماز و روزه، با عبادت‎هاى قلبى، مانند تفكر و معرفت، همراه نباشد، اثر خود را نخواهد داشت؛ چنان كه از امير مؤمنان (عليه السلام) روايت شده است:

نومٌ عَلى يَقينٍ خَيْرٌ مِن صَلوةٍ فى شَك؛(9)

خواب همراه يقين، از نماز همراه شك بهتر است.

بدين رو است كه عارفان به جمع بين عبادت‎هاى قالبى و قلبى اهتمام ورزيده‎اند. امام على (عليه السلام) در اين باره مي‎فرمايد:

البُكاءُ مِن خيفَةِ اللهِ لِلْبُعْدِ عَنِ اللهِ، عِبادَةُ العارِفينَ؛(10)

گريه از خوف خدا به دليل دورى از خدا، عبادت عارفان است.