عبادت و پرستش خدا از لوازم اوصافى است كه تاكنون براى عارف ذكر شد. كسى كه خدا را شناخت و به او محبت ورزيد و شوق همسخنى با او در دلش جاى گرفت، خواهد كوشيد تا با پرستش خدا به او نزديك و با او همنشين و همسخن شود. امام على (عليه السلام) در اين باره ميفرمايد:
ما تَقَرَّبَ مُتَقَرَّبٌ بِمِثْلِ عِبادَةِ اللهِ؛(1)
هيچ وسيلهاى چون عبادت خدا، آدمى را به او نزديك نميكند.
بنابراين، عبادت پروردگار، نتيجة معرفت و شوق تقرب به او است؛ همان گونه كه امام على (عليه السلام) عبادت را لذت محبان معرفى ميكند.(2) همچنين عبادت خدا، هدايت و ايمان و نور معرفت الاهى را در پى دارد.(3) از اين رو، عارف كسى است كه خدا را شناخته، به درجات عاليتر معرفتش شوق دارد و به پرستش او ميپردازد تا رضايتش را جلب كند و تجلى خدا بر خويش را شاهد باشد. نيز كسى كه به خدا محبت ورزد، محبت او نصيبش ميشود، و كسى كه محبوب خدا باشد، خداوند پرستش نيكو را به او ميآموزد.
امام على (عليه السلام) در اين باره ميفرمايد:
إذا أَحَبَّ الله ُعَبْداً ألْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبادَةِ؛(4)
وقتى خدا بندهاى را دوست بدارد، پرستش خوب را به او الهام ميكند. از اين رو، حضرت عبادت وشب زندهدارى و ياد خدا را يار هميشگى عارفان معرفى كرده، ميفرمايد:
سَهَرُ الْعُيُونُ بِذِكْرِ اللهِ خُلْصانُ الْعارِفينَ؛(5)
بيدارى چشمها به ياد خدا، يار صميمى عارفان است.
عارفان معمولاً از عبادتهاى ظاهرى با عنوان شريعت ياد ميكنند كه مقدمة طريقت، و طريقت، مقدمة حقيقت است. بنابراين، شريعت، مقدمة حقيقت به شمار ميرود كه معرفت خدا و فناى فى الله است. ميان عارفان گفت و گو است كه آيا با رسيدن به حقيقت، باز هم عمل به شريعت لازم است و يا ساقط ميشود. به حقيقت رسيدگان عمل به شريعت را در همه حال و بر همه، حتى عارف كامل، لازم ميدانند؛(6) اما برخى ديگر، به غلط شريعت را فقط تا زمان وصول به حقيقت لازم ميدانند و معتقدند:
لو ظهرت الحقائق، بطلت الشرائع.(7)
اگر عارف به جايى رسيد كه به حقايق دست يافت، ديگر پايبندى به دستورات شرع براى او لازم نيست.
از سخنان امام على (عليه السلام) دربارة ارتباط عارف با عبادت، آشكار ميشود كه عبادت در همه حال و تا آخر عمر براى عارف لازم است؛ زيرا عارف هميشه به خدا شوق دارد و پى در پى در صدد كسب معارف بيشتر از خدا است، و عبادت، بهترين وسيلة همنشينى با خدا و وصول الى الله به شمار ميرود. علامة طباطبايى در اين مقام ميگويد:
افراد هر چه به خداوند تقرب بيشترى داشته باشند، تكاليفشان سنگينتر است؛ حسنات الابرار، سيئات المقربين.(8)
از مجموعة روايات اهل بيت استفاده ميشود كه اگر عبادتهاى قالبى، مانند نماز و روزه، با عبادتهاى قلبى، مانند تفكر و معرفت، همراه نباشد، اثر خود را نخواهد داشت؛ چنان كه از امير مؤمنان (عليه السلام) روايت شده است:
نومٌ عَلى يَقينٍ خَيْرٌ مِن صَلوةٍ فى شَك؛(9)
خواب همراه يقين، از نماز همراه شك بهتر است.
بدين رو است كه عارفان به جمع بين عبادتهاى قالبى و قلبى اهتمام ورزيدهاند. امام على (عليه السلام) در اين باره ميفرمايد:
البُكاءُ مِن خيفَةِ اللهِ لِلْبُعْدِ عَنِ اللهِ، عِبادَةُ العارِفينَ؛(10)
گريه از خوف خدا به دليل دورى از خدا، عبادت عارفان است.