پژوهشی در فرهنگ حیا

عباس پسندیده

نسخه متنی -صفحه : 366/ 95
نمايش فراداده

خَلَقَ اللّه‏ُ الشَّهوَةَ عَشرَةَ أجزاءٍ ، فَجَعَلَ تِسعَةَ أجزاءٍ فِى النِّساءِ وجُزءا واحِدا فِي الرِّجالِ ولَو لا ماجَعَلَ اللّه‏ُ فيهِنَّ مِنَ الحَياءِ عَلى قَدرِ أجزاءِ الشَّهوَةِ لَكانَ لِكُلِّ رَجُلٍ تِسعُ نِسوَةٍ مُتَعَلِّقاتٍ بِهِ . 1

خداوند ، شهوت را ده جزء آفريد : نُه جز آن را در زنان قرار داد و يك جزء آن را در مردان . اگر نبود كه خداوند به اندازه شهوت ، در زنان حيا قرار داده است ، بدون شك ، به هر مردى نُه زن آويزان مى‏شد .

در اين روايت ، هم به مسئله برترى شهوت زن بر مرد ، تأكيد شده است و هم به برترى حياى زن ، كه نتيجه آن ، ايجاد توازن در درون زن است . همچنين آمده است كه اگر حياى بيشتر زن نمى‏بود ، هر مرد ، نُه زن مى‏داشت . ظاهر اين جمله گم‏راه‏كننده است ؛ زيرا سؤالْ اين است كه اگر شهوت زنان بيشتر است ، چگونه ممكن است ، كه هر مرد ، نُه زن بگيرد ؟! پاسخ ، اين كه بازگشت روايت به اين است كه هر زن ، نُه مرد مى‏گرفت ، نه هر مرد ، نُه زن . توضيح ، اين كه اگر فرض كنيم تعداد زنان و مردان مساوى است (تساوى جمعيتى) و شهوت زن و مرد هم مساوى باشد (تساوى غريزه جنسى) ، نتيجه آن مى‏شود كه يك زن براى يك مرد ، كافى است ؛ يعنى هر مرد مى‏تواند يك زن را ارضا كند و بالعكس (كفايت جنسى) . و امّا اگر در فرض تساوى جمعيتى ، شهوت زن بيشتر باشد (نُه برابر) ، ديگر براى هر زن ، يك مرد كافى نخواهد بود ؛ زيرا يك مرد فقط مى‏تواند يك جزء از نُه جزء ميل جنسى زن را برآورده كند و لذا زن براى ارضاى هشت جزء ديگر تمايل جنسى‏اش بايد به سراغ هشت مرد ديگر برود . حال اگر به اين نكته توجّه كنيم كه همه زنان ، چنين تمايل شديدى دارند ، به اين معناست كه همه آنان غير از شوهر خود به سراغ هشت مرد ديگر مى‏روند تا ارضا شوند . نتيجه اين مى‏شود كه هر مرد بايد غير از همسر اوّل خود ، هشت زن ديگر را هم ارضا كند . پس اگر شهوت زن به وسيله حيا كنترل نمى‏شد ، اين زن بود كه نياز به نُه

همان‏جا .