در اين خطبه ترهيب مى فرمايد مردمان را از عذاب اخروى و تنفير از متاع سريع الزوال دنيوى و ترغيب در اعمال و تحريص در افعال حسنه و مى گويد كه: (الا و ان الدنيا دار) و بدانيد كه دنيا سرايى است.
(لا يسلم منها الا فيها) كه به سلامت نمى ماند از عذاب آخرت، مگر كه بكند در او اعمال صالحه و صرف نمايد در او به طاعت و عبادت.
(و لا ينجى منها بشى ء كان لها) و رستگارى حاصل نمى شود به چيزى كه باشد از براى دنيا.
چون ريا و سمعه.
(بل تنجى بشى ء كان لله) بلكه نجات حاصل مى شود به چيزى كه باشد از براى حضرت عزت.
(و ابتلى الناس بها فتنه) مبتلا شده اند مردمان دنيا از روى آزمايش و امتحان.
كقوله تعالى: و ليبلوكم ايكم احسن عملا و مراد به ابتلا اختيار مطيع است از عاصى و مراد از ابتلاء خدا نه آن است كه او- سبحانه- علم ندارد به مال احوال عباد، زيرا كه او عالم السر و الخفيات است.
حيث قال: يعلم السر و اخفى.
بلكه مراد آن است كه چون شرايع الهيه جاذب خلقان است به سوى غايتى كه مخلوق شده اند از براى آن و نفوس اماره كشنده ايشان است به سوى لذات اين جهان و هر كه اطاعت مى كند داعى خدا را و صارف مى شود از لذات دنيا، فايز مى شود به فوز عظيم و هر كه تابع نفس اماره مى شود، خاسر مى شو و گرفتار به عذاب اليم، پس تشبيه فرموده اين صورت را به صورت ابتلاى او- سبحانه- فحينئذ مستعار باشد لفظ ابتلا و فتنه، از اين صورت مذكوره.
(فما اخذوه منها لها) پس آنچه گرفته اند آن را از دنيا از براى حصول استمتاع و لذات آن (اخرجوا منه) بيرون كرده مى شوند به صد رنج و عنا و حسرت.
(و حوسبوا عليه) و حساب كرده مى شوند بر آن در روز قيامت به انواع عذاب و عقوبت.
(و ما اخذوا منها لغيرها) و آنچه گرفته اند از دنيا، از براى غير دنيا يعنى از براى نجات عقبى از طاعت و عبادت.
(قدموا عليه) مى آيند بر او، يعنى بر ثمره اى كه مترتب شود بر آن، از حصول درجه و مزيت مرتبه.
(و اقاموا فيه) و مى ايستند در او مخلد و مويد.
(و انها عند ذوى العقول) و بدان كه دنيا در نزد خداوند عقلها.
(كفى ء الظل) همچو سايه متخلفى است كه در سرعت زوال است و در معرض انتقال.
و وجه شبه آن اين است كه مى فرمايد: (بينا تراه سابغا) در ميان آنكه مى بينى آن سايه را تمام.
(حتى قلص) تا آنكه ناگاه به كمى شتافت و برجست از پيش نظر.
(و زائدا حتى نقص) و ميان آنكه ملاحظه مى كنى او را زائد، تا آنكه فى الحال نقصان يافت.
يعنى تا كسى اسباب دنيا را فرومى چيند، برمى بايد چيد.