(الى عبدالله بن العباس رحمه الله) اين مكتوبى است كه به جانب عبدالله بن عباس فرستاده.
(اما بعد) اما پس از محامد پروردگار و درود و تحيت بر رسول مختار (فانك) پس به درستى كه تو (لست بسابق اجلك) نيستى پيشى گيرنده بر اجل خود (و لا مرزوق ما ليس لك) و نه روزى داده شده چيزى كه نيست براى تو (و اعلم بان الدهر يومان) و به درستى كه روزگار دو روز است (يوم لك) روزى از براى تو به شادى و فرح (و يوم عليك) و روزى به اندوه و ترح و از اينجا است كه گفته اند كه يوم علينا و يوم لنا (و ان الدنيا دار دول) و به درستى كه دنيا سراى گردش دولتها است (فما كان منها لك) پس آنچه از دنيا براى تو است از نعم (اتاك) مى آيد به تو (على ضعفك) با وجود ضعف و سستى تو در تحصيل آن (و ما كان منها عليك) و آنچه از دنيا بر تو است از نقم (لم تدفعه بقوتك) دفع نمى كنى آن را به قوت خود يعنى قادر نيستى بر منع آن.