ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 105
نمايش فراداده

خطبه 202-در قدرت خداوند

در شگفتى صنعت جهان هستى و از اقتدار جبروت و بديع بودن لطايف صنعت او اين، كه از آب درياى سرشار متراكم موج شكن، زمين خشك جامد را آفريد و آنگاه از آن ، طبقات گوناگون تركيب را خلق كرد طبقاتى كه بعضى به بعضى متصل بود، و هفت آسمان را از آن جدا ساخت. پس به فرمان او آسمانها خود را برپاى داشتند و در مرزى كه امر الهى بود قرار يافتند، و زمين را استوار كرد، و آب كبود لبريز و درياى سر به فرمان، آن را بر پشت گرفت همانا به فرمان حق رام گرديد، و از هيبت او، فروتن شد واز بيم وى از روانى افتاد ، و تخته سنگهاى سخت آن را بيافريد، و ارتفاعات و برآمدگيهاى سخت و بلند را و كوهها را خلق فرمود، پس مسير آنها در هوا، و بيخشان در آب فرو رفت، و آن برآمدگيها را از زمينهاى هموار و پست بلند گردانيد، و قاعده هاشان را در زمين اطرافشان فرو برد. قله هاى هر يك را بالا برد، نوك آنها را برافراشت. و آنها را، ستون زمين قرار داد و مانند ميخ در زمين استوار كرد. پس، زمين از حركت، به سكون درآمد، تا ساكنانش را به جنبش اضطراب آميز در نياورد يا از موضع خود حركت نكند. پس، پاك است ذاتى كه آن را پس از موج آبهايش نگاهداشت، و پس از ترى اطرافش، خشك گردانيد و براى آفريدگان خود جاى آرامش قرار داد و براى آنان بر بالاى درياى ژرف بى جنبش، كه در هوا جريان ندارد و قائم است، و سرازير نمى گردد، و سير نمى كند بسترى بگسترانيد گردبادهاى تند، آن دريا را، اين سوى و آن سو مى كند، و ابرهاى پر باران آن را، پس و پيش مى سازد. ان فى ذلك لعبره لمن يخشى (در اين آثار براى كسى كه بيم دارد عبرت است).

خطبه 203-در نكوهش اصحاب

با اين خطابه، اصحاب خود را به جهاد با مردم شام برانگيخت. بار خدايا هر بنده از بندگانت مقالت ما را كه براى دين و دنيا راست و عادله بدون ستمكارى است و اصلاح كننده بدون فسادانگيزى است ، بشنود و پس از شنودن آن از پذيرفتن خوددارى كند، كار او جز خوددارى از يارى تو، و سستى در ارجمند دانستن دين تو چيزى ديگر نيست، و ما اى بزرگترين گواه تو را عليه او به شهادت مى طلبيم، و همه موجوداتى را كه در زمين و آسمانهاى خود سكونت داده اى، عليه او به گواهى مى گيريم. آنگاه تو از يارى او، بى نياز كننده اى و او را به گناهش مواخذه كننده.

خطبه 204-آفريدگار بى همتا

در تمجيد الهى و تعظيم او حمد خداى را كه از مشابهت با آفريدگان برتر است و به مقال وصف كنندگان غالب است، و به شگفتيهاى تدبير خود بر نظركنندگان آشكاراست و به جلال عزت خود از فكر تفكر كنندگان پنهان است. داناست بى كسب كردن دانايى و بى افزودن آن، و بى علم مستفاد. تقدير كننده همه امور بى تفكر و انديشه مقدرى كه تاريكيها او را نمى پوشاند و از روشنائيها روشنى نمى جويد شب بر او پرده در نمى افكند و روز بر او نمى گذرد، در يافتن او با چشم نيست و علم او از راه خبر گرفتن نمى باشد.

(و از آن خطبه در ياد كردن از پيمبر صلى الله عليه و آله و سلم): او را فرستاد تا روشنايى آورد و در گزينش برترى داد. پس شكافها را بوسيله او به هم در پيوست و چيره گان به باطل را به دست او در هم شكست و دشوار را به وجود او آسان ساخت و ناهموارى را به هموارى پرداخت تا گمراهى از راست و چپ نابود گشت.

خطبه 205-در وصف پيامبر و عالمان

گوهر رسول (ص) را وصف مى فرمايد و علماء را توصيف مى كند و به تقوا اندرز مى گويد. گواهى مى دهم كه او عادلى است كه عدالت مى كند و حاكمى است كه بين حق و باطل را جدا مى سازد و گواهى مى دهم كه محمد بنده و فرستاده اوست و سرور بندگان او. وقتى كه خدا آفريدگان را به دو گروه قسمت كرد و فرقه فرقه نمود او را در بهترين آن دو گروه قرار داد. و گناهكار را در آن نصيبى نبود و فاجر را در آن بهره اى. هان كه خداى سبحان براى نيكويى و خير، اهلى بيافريد و براى حق ستونهايى، و براى طاعت مخلصانى و همانا كه شما را در هر طاعت، از سوى خداى سبحان مددى است كه بر زبانها گويا مى گردد و دلها را پاى برجا مى سازد در آن براى طالب بى نيازى بى نيازى است، و براى طالب بهبودى بهبودى.

صفت علماء و بدانيد كه بندگان خدا كه نگاهدارندگان علم اويند آنچه را بايد محفوظ ماند محفوظ مى دارند و چشمه هاى آن را مى شكافند، با يكديگر به دوستى مواصلت مى كنند و به مهر ديدار مى نمايند و با جام نوش مى نوشانند و سيراب باز مى گردند، شك در عقيده، آنان را آشفته نمى سازد (بر دل آنان راه ندارد) و غيبت در دل آنان نمى شتابد. خلقت جسمانى و اخلاق نفسانى شان به آن صفات پيوسته است.