به جان خودم سوگند كه من آن نيستم كه از مبارزه با آن كس كه با حق مخالفت كند و در تيرگى فساد به سر درآيد سازشكارى روا دارم يا سستى ورزم. پس اى بندگان خداى در پيشگاه حق پرهيزگارى ورزيد و از او به او پناه بريد و راهى سپريد كه آن را براى شما روشن ساخته است و به كارى برخيزيد كه آن را تكليف شما شناخته است. اگر چنين كنيد، على ضامن، كه اگر هم اكنون در كار خود پيروز نگرديد در آينده به پيروزى دست يابيد.
از چيره گى ياران معاويه بر شهرها، پياپى به حضرتش (ع) خبر مى رسيد و دو تن از كارگزاران مولا (ع) در يمن عبدالله بن عباس و سعد بن نمران كه مغلوب نسر بن ارطاه شده بودند نزد امام (ع) شتافتند. مولا (ع) از دير جنبيدن اصحاب در جهاد و مخالفتشان با وى دلتنگ بر منبر رفت و چنين فرمود: از حكومت، جز كوفه كه اختيار آن در دست من است چه باقى مانده است؟ اى كوفه اگر قلمرو فرمان من تنها تو باشى گردبادهايت برانگيخته و ديدارت ناخجسته باد. سپس به گفته شاعر تمثل جست: اى عمرو به جان پدر نازنيت سوگند كه از اين خوانچه طعام جز اندك چربى چيزى براى من باقى نمانده است.