ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 190
نمايش فراداده

حکمت 271

هر گاه نوافل به فرايض آسيب رساند ترك نوافل بايد.

حکمت 272

هر كس دورى سفر را ياد كند، آماده راه گردد.

حکمت 273

پژوهشگرى خرد تا به حقيقت دست يابد مانند نگريستن با چشم نيست. همانا كه چشم به صاحب خود دروغ مى گويد اما خرد، با آن كس كه از او راه جويد خيانت نكند.

حکمت 274

بين مشا و موعظه پرده اى از بيخبرى فرو آويخته است.

حکمت 275

نادانان شما هر روز بر زشتكارى مى افزايند و دانايانتان، براى خوددارى از كار زشت امروز و فردا مى كنند.

حکمت 276

دانستن، براى سهل انگار بهانه اى باقى نمى گذارد.

حکمت 277

هر كس كه زمانش فرا رسد جبران مافات را مهلت مى طلبد، و هر كه مهلت يافت، انجام كار را به امروز و فردا وا مى گذارد.

حکمت 278

هيچ چيز نيست كه مردم غبطه آن خورند و بگويند خوشا آن، مگر اينكه روزگار براى آن امر خوش نما روزى شوم ذخيره كرده باشد.

حکمت 279

اميرمومنان (ع) را از معناى تقدير پرسيدند به پاسخ گفت: قدر راهى است تاريك رهسپار آن راه مشويد، دريايى است بيكران، در آن غوطه مزنيد و راز خداست، در آن مپيچيد و به گشودن آن سرپنجه مفرساييد.

حکمت 280

خداى، چون بنده اى را پست كند و خوار سازد توفيق دانش از او باز گيرد.