ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 24
نمايش فراداده

خطبه 050-در بيان فتنه

كه در آن، از فتنه هايى كه جهان را ويرانه ساخته است و در بيان آن فتنه ها سخن رفته است همانا كه منشاء فتنه ها، دل آوردهايى است كه پيروى آن مى كنند و احكامى است كه به بدعت مى آورند. كتاب خداى با آن بدعتها مخالف است. آن را برخلاف واقع تغيير مى كنند و در آن آراى باطل، گروهى گروه ديگر را، نه با دين خدا يارى مى نمايند. پس، اگر باطل از آميختگى با حق خلاصى مى يافت درچشم حقيقت جويان پنهان نمى بود، و اگر حق از وانمود شدن به باطل رهايى مى داشت، زبان ستيزندگان از آن بريده بود اما مشتى خشك و تر از اين نوع، و مشتى تر و خشك از آن نوع گرفته شده در يكديگر آميخته مى گردد. آنجاست كه شيطان بر دوستان خويش مستولى مى گردد اما، الذين سبقت لهم من الله الحسنى (آنان كه عنايات الهى بر آنان پيشى مى گيرد)، از چيرگى شيطان رستگارند.

خطبه 051-ياران معاويه و غلبه بر فرات

وقتى كه در شريعه فرات در صفين ياران معاويه بر اصحاب امام عليه السلام غلبه كردند و آب را بر آنان بستند همانا كه از شما مى خواهند چاشنى جنگ به آنان بچشانيد پس، يا به خوارى اقرار كنيد و به پستى منزلت معترف باشيد يا شمشيرها را با خون آبيارى كنيد تا خود سيراب گرديد. اينك اگر مغلوب باشيد زندگى شما مرگ است. آگاه باشيد كه معاويه گروهى اندك از گمراهان را به كارزار كشيده، و چنان واقعيت را از آنان پنهان داشته است. كه گلوگاه خود را هدف تير مرگ ساخته اند.

خطبه 052-در نكوهش دنيا

گزيده اين خطبه از روى روايتى پيش از اين گفته آمد و اينك خطابه را از روى روايتى ديگر به علت اختلاف دو روايت مى آوريم. هان بدانيد كه دنيا روى به پايان خود دارد و فناى خويش را هشدار همى دهد، پسنديده اش ناپسند مى گردد و با شتاب مى گريزد و ساكنان خود را از پس پشت رو به نيستى مى راند و به همسايگان چاشنى مرگ مى چشاند. همانا آنچه از او شيرين باشد به تلخى مى كشد، و آنچه صافى و روشن، به تيرگى. پس از دنيا جز اندكى باقى نيست به اندازه ته مانده آب مشكى، يا جرعه اى كه گلو را تر كند، چندان اندك كه اگر تشنه لبى قطره هاى آب آنرا بمكند تشنگى وى فرو ننشيند. پس از بندگان خدا، در اين سراچه تنگ كه سرنوشت مردمش نيستى است آهنگ كوچ كنيد و عزم رحيل نماييد و مباد كه هوا و هوس بر شما چيره گردد و در آن، مرگ خود را دور پنداريد. پس، به خدا سوگند كه اگر مانند اشتران گم كرده فرزند به ناله هاى جانگداز بناليد و در درگاه خدا با نوحه حزين كبوتران جفت گم كرده نوحه گرى كنيد و همچون راهبان زار بخروشيد و بانگ رعا برداريد و در راه خدا از مال و فرزند بگذريد. تا در پيشگاه حق پايه اى بلند به دست آوريد و التماس كنيد تا به خداوند نزديك شوي د، يا براى آمرزش گناهى كه نوشته او، آن را شماره مى كند و پيكهاى او آنرا نگاه مى دارند موفق گرديد اندكى از آن ثواب است كه براى شما اميدوارم و از عقاب آن بر شما بيمناك. (اشاره به كريمه: و ان عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ما تفعلون) (هر چه كنيد مى داند- سوره انفطار- آيه 11( و ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد (هيچ سخنى از دهانش بيرون نيايد جز اينكه نزد نگهبانى (رقيب عتيد) آماده است- سوره ق- آيه 17( به خدا سوگند اگر دلهاتان چنانكه بايد ذوب گردد، و از چشمانتان از فرط اشتياق به حق يا از بيم او سيلابه خون برخيزد با اينهمه، تا دنيا باقى است با همين روش در دنيا زنده بمانيد و از هيچ كوشش فرو نگذاريد، اعمال شما جزاى نعمتهاى بزرگ كه نصيب شما فرموده است و هدايت شما به ايمان، نخواهد بود.

در ياد كردن از روز عيد قربان و چگونگى گوسپند قربانى از شرايط كامل بودن گوسپند قربانى استشراف گوش و سلامت چشم آنست. پس، وقتى گوش و چشم سلامت باشد قربانى سالم است و تمام، اگر چه شكسته شاخ باشد و هنگام رفتن به قربانگاه بلنگد.